۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

حس زیبایی وطن پرستی در بیان فرهادی..."سلام به مردم سرزمینم"


درود بر فرهادی فرزند پاک ایرانزمین....اصغر فرهادی در اسکار: اصغر فرهادی: سرزمین من فرهنگ کهن و غنی دارد که زیر غبار سنگین سیاست مخفی شده است. جایزه ام را به مردمم تقدیم می کنم. مردمی که مخالف خشونت هستند و با تمدن ها و فرهنگ های دیگر سر سازگاری دارند

"جدائی نادر از سیمین" با اقتدار اسکار را تصاحب کرد...کسب نخستین "اسکار" ایرانی...مرهمی بر غرور زخم خورده ملی بر همگان مبارک



دیر زمانی است می خواهم این را برای اصغر فرهادی این فرزند پاک ایرانزمین بنویسم. فرزندی بواقع شایسته که همیشه خود را با مردم و از مردم دانسته و میداند.نا خودآگاه یاد آنروزهایی افتادم که حاکمیت مستبد با تولید فیلم ضد ایرانی اخراجی ها به غرور زخم خورده ملی ایرانیان نیشخند میزد. در هیاهوی اعدام آزادی در ایران اصغر فرهادی فیلمی را روانه بازار کرد. فیلمی از جنس مردم و از نوع ایرانی. فیلمی که در عرصه جنگ هنری در اردوگاه مردمی در برابر حاکمیت مستبد قرار گرفت. دیر زمانی نپاید که آحاد ملت با حمایت بی دریغشان عرصه را در ایران بدون چون و چرا از آن خود کردند. سپس نوبت به میدانهای بین المللی رسید و"جدایی نادر از سیمین" رفت تا عناوین نخست را درو کند. در آن هنگام و زمانی که جایزه گلدن گلوب به این فیلم رسید باز شاهد افتخار آفرینی ملی بودیم نه از بابت جایزه و کسب مقام اول بلکه از آنجهت که فرهادی با اهداء آن به مردم خود و میهن عزیزش نفس مسیحایی در کالبد پیکر نیمه جان هنر ایرانی دمید. پیکری که بواسطه جفاهایی مکرر در سلطه اهریمنان ضد ایرانی و ضد هنر به نفس نفس افتاده بود و می رفت تا با بسته شدن "خانه سینما" تیر خلاصی نصیبش شود. بعد از آن و کسب مقام های نخست دیگر این غرور سر بلند کرد تا بعد از بدست آوردن جاییزه نخست "سزار" و "اسپیریت" نوبت به جولانگاه و مهد اصلی رقابت ها یعنی "اسکار" برسد. فرهادی تا همینجا حق و دین خود را به مردم و کشورش ادا کرده بود و با بدست آوردن این مهم تیر خلاصی بر پیکر اهریمن سرشت جمهوری اسلامی وارد کرد. این موفقیت بواقع پیروزی خواست و اراده مردم در برابر استبداد مطلق بود و بدست آوردن این افتخار در این شرایط دست مریزادی هزاران برابر می طلبد. وقتي توماس لانگمن پسر كلود بري، كارگردان و تهيه‌كننده مشهور و تازه درگذشته فرانسوي كه خودش تهيه‌كننده فيلم آرتيست و برنده انبوهي جايزه است، مي‌گفت همه دارند از محصول من تعريف مي‌كنند اما وقتي فيلم تو را ديدم، آرزو كردم كه كاش من آن را تهيه كرده بودم غرورم به وجد آمد.آن هنگام که براد پيت مي‌گفت شب قبل از برگزاري جلسه مطبوعاتي گلدن‌گلوب، دي‌وي‌دي جدايي نادر از سيمين را در دستگاه گذاشته‌اند و در ميانه‌هاي همان صحنه دادگاه اول فيلم، آنجلينا جولي با ديدن آن جدل زناشويي فيلم را نگه داشته، متاثر شده، فاصله‌اي انداخته و بعد از چند لحظه باز تماشا را ادامه داده‌اند، اطمينانم بيشتر شد وقتي آنجلينا جولي درباره كار بعدي‌ات پرسيد و ساده و راحت درخواست كرد كه در فيلمت بازي كند و در پاسخ حرفت كه گفتي شخصيت زن فيلمت فرانسوي زبان است و گفت تا آن تاريخ مي‌تواند زبان فرانسه ياد بگيرد، من غرق در غرور شدم و آنگاه که در مراسم اسکار نام "جدایی نادر از سیمین" نماینده ایران به عنوان برنده جاییزه اسکار خوانده شد با شادی همراه با غرور در دل گفتم دست مریزاد فرهادی.... دست مریزاد

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

میر حسین: چیزی تغییر نکرده است، بر مواضع خود ایستاده ام / پیامی تازه از حصر که پایه های دیکتاتور را می لرزاند

به نقل از کلمه»


میرحسین موسوی درگفت و گوی تلفنی اخیر خود بر مواضع پیشین خود تاکید کرده است.

در ادامه بازداشت غیر قانونی آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که با قطع متناوب ارتباطات با خانواده در دوره هایی طولانی و نگرانی و انواع فشارها در سال گذشته همراه بوده‌است، این دو همراه سبز پس از چندین ماه بی‌خبری مطلق در آستانه سالگرد حبس خانگی با فرزندان خود گفتگوی تلفنی داشتند.

بنا به گزارش رسیده به کلمه آنچه در این گفت و گوی تلفنی حائز اهمیت بود آنکه در همان ابتدای مکالمه و پیش از احوالپرسی مرسوم که به‌طور طبیعی پس از چندین ماه بی‌خبری باید انجام می‌شد، مهندس موسوی با صدایی محکم و قاطع چندین بار تاکید کرده است که: «هیچ چیز عوض نشده و خطاب به فرزندان خود گفته است: دخترانم شما بدانید که من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده ام. در ادامه ایشان گفته اند «ممکن است به دلایلی همین تنها امکان حداقلی چند ماه یکبار برای کسب خبر از وضعیت ما با شما را هم قطع کنند.» هنوز از دلایل احتمالی این تاکید، اطلاع دقیقی در دست نیست.

خانم رهنورد نیز که برخلاف ادعاهای کذب رسانه های امنیتی روحیه ای قوی داشت به فرزندان خبر داده است که: «به دلایلی که خودتان خواهید فهمید، ما مدتها امکان صحبت با یکدیگر نداشته‌ایم.

درپایان مکالمه تلفنی، این پدر و مادر دربند، فرزندان خود را به بردباری و استقامت بیشتر و توکل به خدا در شدائد و شکر بر پیمودن راه حق فرا خواندند.

بنا براین گزارش پس از این گفتگوی تلفنی مجددا فشارها بر دختران مهندس به شدت افزایش یافت. به نظر می رسد ممانعت غیر قانونی و غیرکتبی ماموران امنیتی از تدریس دختر موسوی در دانشگاه الزهرا، تهدید به بازداشت و انتقال به زندان و یا مکان نامعلوم و سایرتهدیدها و ایجاد مانع ها و مشکلات دیگر برای دختران اقوام پس از این تماس و گفت و گو بوده است. همچینین ایشان در پاسخ به سوال دختران در مورد شایعاتی مبنی بر خروج آنان از شهر و به طور مثال حضور آزادانه در شمال کشور که با مقاصد نگران کننده ای از سوی مراکز امنیتی پخش شده است به شدت آن را تکذیب و بر تدام زندانی بودن خود تاکید کردند.

از جمله موارد دیگر آزار و اذیت ماموران امنیتی این بوده است که آنان با گفتن این که حکم بازداشت دارند و به اندازه کافی علیه آنان سند جمع کرده‌اند، داماد و دختران را مورد تفتیش و بازجویی قرار دادند. در این بازجویی ها ضمن تکرار اتهامات بی پایه قبلی به مهندس موسوی و همسرشان گفته شد که این فشارهای جدید شغلی ، امنیتی و خانوادگی همگی به خاطر اصرار و پایداری مهندس میرحسین موسوی بر مواضع پیشین است که او علی‌رغم میل ماموران در همین آخرین تلفن به دخترانش انتقال داده است.

اگرچه دختران و سایر اعضای خانواده این دو یار دربند جنبش سبز همچون اقوام سایر زندانیان سیاسی دیگر شدیدا تحت انواع فشارها بوده‌اند، همواره بر ایستادگی در کنار دو عزیز زندانی خود و باور و افتخار به این راه تاکید کرده‌اند.
.

۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

اندر حکایت وا دادن نره خر کد خدا و درماندگی اپوزسیون

یه داستانی را پیشتر خوانده بودم که این روزها شدیدا در فکرم مرور میشه. زنگی که در گوشم با دیدن یه سری از صحنه ها نواخته میشود. این زنگ خطر این چند روزه بیشتر نمود پیدا کرده و باعث شد این متن رو همراه با ذکر اون داستان بنویسم. مستقیم میروم سر اصل مطلب و درد دلی با دوستان عزیز و خودم که خیلی جاها حرمت را نگاه نداشتیم. "حـــرمت"ی که یعنی پاسداشت و احترام به حفظ  ارزش ها. گمشده ای که اینروزها رخ می نماید. پاسداشت و احترام به خونهای عزیزانی که در راه هدف ما قدم گذاردند و با نثار خون پاکشان فانوس آزادی از یوغ استبداد را برایمان روشن کردند. احترام خون نداها و سهراب ها و محمد مختاری ها ... را نگاه نداشتیم. مایی که مثال "خر" کدخدای دهی شدیم که اسیر دغل گرایی حاکمیت سیاس هر روز بیش از دیروز به خود می پریم. داستان از این قرار است.  رندان یک روستا خر نری را گیر آورده بودند و بر ماتحتش تراوشات آلت تناسلی ماچه خر مالیده بودند و از بوی این تراوشات خرهای ده به گمان اینکه این خر ماده است بر آن میجهیدند و به نوعی مورد تجاوز قرار میگرفت..این داستان تا جایی پیش رفته بود که این خر بدبخت تا یک خر نر میدیده از ترس فشار پاهاش را باز میکرده و خودش را در موقعیت تجاوز قرار میداده و رندان هم با دیدن این صحنه بیش از پیش به خنده می آمدند و لذت می بردند. این شده حکایت "اپوزیسیون" درب داغان ما. تو روزهایی که دنیا از جنبش مردم ایران نا امید می شود و هر روز با سیاست خطرناک میرود تا ضمینه جنگ رو بچینه این  اپوزسیون غیر ملی ماست که یکسری فرصت طلب که شاید بدشون نمیاد در تقسیم غنایم جیره خوری کنند ! اون غنایم کشور و مردم عزیز من و شماست. اون غنائم قیمت نابودی سرمایه های فرزندانمان و نسل های بعدیمان است . هنوز چند ساعت از تظاهرات 25 بهمن نگذشته بود تظاهراتی که در آن مردمی که قلبشان برای مام میهن می تپید از همه گروهها از سلطنت طلب و سکولار و اصلاح طلب گرفته تا جمهوری خواه ها و ... با وجود خطرات بسیار به میدان آمدند. صحنه هایی را دیدم که جز تاسف کار دیگری نمی توانستم انجام دهم. عده ای مصادره می کردند. عده ای تمسخر و عده ای پا را فراتر گذاشته و علنا جنگ حزبی راه انداختند و حرمت خون یاران را نگاه نداشتند. ننگ بر این اپوزیسیون غیر ملی


ما "خر" کدخدا نیستیم و نخواهیم بود. اپوزیسیون ملی ما اپوزیسیونی است که در آن اتحاد باشد. تا مخالفی نباشد اتحاد معنی پیدا نمی کند. اپوزیسیونی ملی است که در آن سلطنت طلب و اصلاح طلب و سکولار و دموکرات خواه و جمهوری خواه ها و ... دست در دست هم کشور و مردم را آزاد کنند سپس با یکدیگر به نقد هم بنشینند و انتخاب را به مردمی واگذار کنند که مالک اصلی این آب و خاکند. تا کی می خواهید شعور مردم را دست کم بگیرید؟ تا کی کشور باید اسیر این ندانم کاری ها و اختلاف ها باشد و هزینه بدهد؟ مردم ایران گروهها و اپوزیسیون لاشخور نمی خواهد که به انتظار تقسیم غنائم نشسته باشد و از ترس بیشتر بردن دیگری هر روز دست بر گریبان دیگری باشد.  مردم ایران "لقب" نیاز ندارند بلکه آزادی می خواهند. تـــا زمانی که وجود یکدیگر را برسمیت نشناسیم و دست در دست هم نگذاریم آزادی "سرابی" بیش نخواهد بود. اپوزیسیونی که بیخیال در انتظار حمله بیگانه باشد نبودش بسیار مفیدتر از بودنش است. در صورت شکست قیام مردم از جنگ گریزی نیست ولی آیا ما اکنون آنقدر مفلوک شده ایم که از دروغ های خارجی هم حمایت کنیم!! در آخر.درود به دلاورانی که دل در گرو مام میهنی دارند که این روزها چشم در مشت فرزندان پاک خود دارد.





۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

استفاده رسمی رئیس جمهور تاجیکستان از "درفش کاویانی" در کنار پرچم ملی تاجیکستان


استفاده ی رسمیِ رئیس جمهور تاجیکستان، از پرچم سه رنگی دارای نشان رسمی شاهنشاهی ساسانی ( ایرانشهر )، در کنار پرچم ملی تاجیکستان... به امید اتحاد دوباره ی ایرانشهر(ایران بزرگ).

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

فرهنگ والای ایرانی و تحریم ترک ستیزی / ترکیه بیش از پیش به ایران و ایرانی بدهکار است

ترک‌ستیزی یا ترک هراسی یا احساسات ضد ترکی به احساسات دشمنانه نسبت به مردم ترک، فرهنگ ترکی، امپراتوری عثمانی (امپراتوری ترک) و کشور ترکیه گفته می‌شود.با اتحاد ترک ها و تشکیل امپراطوری عثمانی و میل شدید آنها در جهانگشایی جنگ های ویرانگر و خونریزی های زیادی براه افتاد. این امپراطوری تا مرز های وین در اروپا نیز پیش رفت و در جنوب شبه جزیره عربستان را در بر داشت و از شرق تا مرزهای ایران. با وجود جنگهای خانمانسوز و کشتاری که ترک ها براه انداختند ترک ستیزی نیز افزایش یافت تا بدانجا که خشم مردم جهان از ترکها بحدی رسیده بود که در اینجا گونه ای از ضرب المثل های کشورهای دیگر را به اختصار میاوریم. روس ها در محاورات خود از ضرب المثل : ( Незваный гость хуже Татарина مهمان ناخوانده همانند ترک تاتار بد است) استفاده می بردند. ایتالیایی ها : bestemmia come un Turco همانند ترک بد بود. puzza come un Turco مانند ترک سیگار می‌کشد. فرانسوی ها :  C'est un vrai Turc یعنی واقعاً ترک است (در مورد فردی که بی‌رحم و خشن باشد). این محاورات از خشونت ترک ها در جنگ ها و ویرانی ها یی که به بار می آوردند سرچشمه می گرفت. قساوت ترکها در بیرحمی که به خرج می دادند تا حدی بود که از ویلیام گلدستون ( 1876 ) داریم :

آن‌ها [ترک‌ها] در مجموع، از آن روز سیاهی که وارد اروپا شدند، یکی از بزرگ‌ترین نمونه‌های ضدبشریت در میان انسان‌ها بودند. هرکجا رفتند، یک خط سیر از خون پشت سر خود به‌جا گذاشتند و هرچه مسلط‍‌تر شدند، تمدن از انظار ناپدید شد. آن‌ها در همه‌جا با زور حکومت کردند و مخالف حکومت قانونی بودند.
و در جای دیگر

کاردینال نیومن (۱۸۰۱–۱۸۹۰):

قدرت بربرها که قرن‌هاست در قلب بسیاری از دنیاهای باستانی نشسته‌است و مشهورترین کشورهای باستانی و مذهبی و زیباترین مناطق زمین را در چنگال حیوانی‌اش گرفتار کرده‌است... بی‌شرمانه نیمی از تاریخ جهان را تصاحب کرده‌است.

ژوهان فابر، اسقف شهر وین (۱۵۴۱-۱۵۳۶) در مورد ترک‌های آن زمان این‌گونه می‌نویسد:

در میان اشرار زیر آسمان‌ها موجودی ظالم‌تر و بی‌شرم‌تر از ترکان وجود ندارد که به اشخاص در هیچ سن و جنسیتی رحم نمی‌کنند و در کمال بی‌رحمی، پیر و جوان را از دم تیغ گذرانده و رحم زنان باردار را پاره کرده و جنین آن‌ها را بیرون می‌کشند.


پوستر تبلیغاتی روسی در زمان جنگ جهانی اول که فرار یک ترک عثمانی از یک قزاق روسی را نمایش می‌دهد.

English: Russian propaganda poster: "Turkish cowardice and valiant prowess", Moscow, November 1914. Krasnoyarsk Museum of Regional Studies. The poster shows a Russian chasing a running Turk, i.e. Osman.
Русский: Русский пропагандисткий плакат. Москва, ноябрь 1914. Красноярский краеведческий музей. «Про трусость турецкую да про удаль молодецкую»
Türkçe: Birinci Dünya Savaşında Çarlık Rusyanın kullandığı bir propaganda posterinde Rus'tan kaçan bir
Türk, Türk korkaklığı ve "Udal' Molodetskaya" (Rus cesareti) üzerine

ایرانیان و تحریم ترک ستیزی

 در کشور ایران عده‎ای عبارت «ترکِ خر» را بیان می‌کردند. ریشهٔ استفاده از این عبارت به امپراتوری عثمانی بازمی‎گردد که ترک‎ها در آن‌جا به دليل گستردگی امپراطوری ترکان عثمانی که تقریبا تمامی جهان عرب را شامل می شد، در اقلیت بودند.در آن زمان حتی خود ترک‎ها به شوخی دربارهٔ خود، از این عبارت استفاده می‎کردند.در ایران شخصیت اول بسیاری از جوک‎ها ترک بود؛ اگرچه جوک‌ساختن دربارهٔ دیگر اهالی ایران از جمله رشتی‎ها و اصفهانی‎‎‏ها و لرها گه همگی فارس زبان هستند، نیز رایج بوده است.امروزه در ایران بسیاری از مردم جوک‌های قومیتی مخصوصا در مورد ترک‌های ایران را تحریم کرده‌اند و تعداد این جوک‌ها به نسبت سال‌های قبل بسیار کمتر شده است. این‌کار به کمک نخبه‌های ایران در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی صورت گرفته است. حتی استفاده از کلمات توهین‌آمیز به ترک‌ها هم کمتر شده است. فرهنگ والای ایرانی در جامعه برای مبارزه با این پدیده ضد اخلاقی فعال شد و دیری نپایید تحریم این جوک ها جای خود را به لطیفه های" پ ن پ " و " مملکته داریم" و از این نوع لطیفه ها داد.این بلوغ اجتماعی ایرانی تا آنجا پیش رفت که امروزه هر چه به جلو میرویم شاهد ریشه کن شدن این مقوله ناپسند هستیم. و اما در برابر لطف و احترامی که ایرانیان به دیگر همسایگان خویش می گذارند و با تمامی ناملایمات ( ایران نیز یکی از قربانیان هجوم عثمانی بوده است و قتل عام چندین باره مردم آذربایجان همیشه در یاد ها خواهد ماند ) این همسایگان ایران هستند که در کمال  نا جوانمردی چشم طمع به این خاک داشته و با پروژه های پانترکیستی و پان عربیسم سعی در " ملیت سازی " و ایجاد اختلاف بین ایرانیان بسبب تجزیه ایران و جدایی ایران و ایرانی داشته و دارند. این کشورها که سردمداران آنها ترکیه و جمهوری آذربایجان هستند تا بدانجا اخلاق و جوانمردی را زیر پا می گذارند که برای پیش برد اهداف شومشان متوسل به جعل سازی هویتی و تاریخی شدند. بعد از شکست ترکیزه کردن و سیاست های پانترکیسم اینبار روی به پیش برد اهداف در قالب طرحی مبنی بر " زبان مادری " نمودند. امید به اینکه فرزندان پاک ایران زمین همانگونه که بدون هیچ پشتوانه ای توطئه های قبلی دشمنان ایران را خنثی کردند اینبار نیز این توطئه ها را خنثی نمایند. زنده باد ایران و ایرانی . جاوید ایران از "الف" آذربایجان تا "ی" یزد

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

«آرزویی داریم» / مستند آثار ویرانگر استبداد بر ایران

دیدن این مستند که به همت دوستان وبلاگ نسل دو تهیه شده به همگان توصیه می شود. مستندی که در آن آثار ویرانگر حاکمان بر سر کشور عزیزمان را به تصویر می کشد. ببینید و تکثیر کنید.
" آرزویی داریم" قسمـــــت یـــک :

نگاهی مختصر و کوتاه در مورد ۱۰۰ سال استبداد در ایران با تمرکز بر استبداد جمهوری اسلامی

قسمـــــت دوم :  نگاهی جامع به وقایع سال 88 و پیامد های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بعد از کودتا



به امید آزادی ایران و ایرانی / آباد باد ایران آزاد باد ایران